فیلم آموزشی
سلام قند عسل مامان و بابا خیلی دلم واسه نوشتن تنگ شده بود ولی نمیدونم چرا چند روزه وقتی مینویسم برات تا میام ثبت کنم میپره مامانم دیشب بارون تندی اومد تقریبا از غروب شروع شد و تا نماز صبح فقط میبارید خیلی صدای قشنگی داشت گلم. نفس مامان چند روزه احساس می کنم خیلی سنگین شدم هیچ کاری نمیتونم بکنم ، خدا نکنه که بشینم دیگه نمیتونم بلندشم جایی هم نمیرم آخه وقتی میشینم شما اینقد تکون میخوری که نگو ، خب منم خنده م میگیره و قربون صدقه ت میرم ونگاهت میکنم ، بعدش نگاه همه بر میگرده به شیکم مامانی ، اونجاست که مامانی تازه میفهمه چه سوتی سنگینی داده و سرخ و سفید میشه و مجبور میشه بره توی یه اتاق دیگه بشینه و بیرون نیاد بابایی...
نویسنده :
مامان و بابا
16:27