ما شدیم یه خونواده 3 نفره
سلام دوستای گلم ، من و هلیا جون اومدیم خونه دیروز ساعت 1 بعدازظهر خونه بودیم ، خدا رو شکر حالمون خوبه . ولی سزارینه و یه عالمه درد ولی هر وقت هلیا و خوشحالی باباییش رو میبینم همه یادم میره از اینکه من و هلیا جونی رو تنها نذاشتین و با نظراتتون خوشحالمون کردین یه دنیا ممنونم. همه تونو دوست دارم نی نی های نازتونو ببوسین نظراتتونو خوندم دوستای گلم ولی فعلا بابایی نفس و مامانم نمیذارن زیاد بشینم و جواب بدم ، ایشاا... به زودی زود دوباره بر می گردم . راستی بعد از اینکه به هوش اومدم و یه عالمه درد داشتم به یاد همه دوستای گلم بودمو واسه تون بهترین ها رو از خدا خواستم ، ان شاا... خدا خواسته های همه دوستای نازنینم رو ...
نویسنده :
مامان و بابا
12:39