هلیا جون ، نفس مامان و باباهلیا جون ، نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

***هلیا جون ، نفس مامان و بابا***

فروردین خود را اینگونه گذراندیم

1394/1/29 12:35
نویسنده : مامان و بابا
1,303 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به قند عسلم ، به یکی یه دونه خودم .الهی قربونت برم عزیییییییزم

به خدا اینقد میخوامت که نگو . مامانی رو ببخش که بازم تنبلی کرد و نیومد واسه ت از روزای قشنگ باهم بودنمون بنویسه .

یه سلام گرم و بهاری هم به دوستای گلم ، ایشاا... که سال خوبی  داشته باشین و به هرچی که آرزوشو کردین برسینمحبت

خب بریم سراغ خاطرات دخملی :

عزیزم اول بگم سال تحویل بیدار بودی و سال 94 رو در کنار هم تحویل کردیم . ساعت های 11 شب بود که یه خردده خوابیدی و ساعت1 بیدار شدی وقتی که دیگه نخوابوندمت یه ذوقی کردی که نگو .

این عکس واسه بعد از سال تحویله که داری سال نو رو با خوردن شکلات شروع میکنی

اینم یه عکس سلفی که هلیا از خودش گرفته ، عکاسه دخترم بغل

هلیا در حال نگریستن به ماهی های سفره .امسال از ترس اینکه به وسایل سفره هفت سین دست بزنی و خراب کنی ، یه سفره کوچیک و داخل یه سینی چیدم که اگه اجازه ندادی به یه جای دور از دسترس منتقل کنم ولی خدا رو شکر فقط نگااه میکردی.

هرکس می اومد خونه مون میگفت : هلیا دست نمیزنه ؟ وقتی میگفتم نه ، کلی تعجب میکردند.

 

یه روز که هوا خیلی خوب بود به همراه بابایی رفتیم روستای الازمن (alazman)و چند تا عکس گرفتیم خیلی قشنگ شدن

ویه روز دیگه تووی پارک

 

دختر قشنگم خاله اینا عید واسه مسافرت رفته بودن کاشان ، اینا رو واسه فاطمه زهرا خریده بودن . وقتی پوشیده بودی انقد ناز شده بودی که نگو

سفارش کردم هر کی رفت اون طرفا واسه ت بخره

هلیا جون

و روز سیزده بدر ، هلیا نفس و مهراد جوجو در حال پفیلا خوردن

هلیا جون

مامانی امسال دایی شون نیمه دوم عید اومدن اینجا تا چهاردهم بودن . با مهراد خیلی خوب ارتباط برقرار کردی و با هم باز میکردین . اگه یه لحظه کنارت نبود اینجوری دنبالش میگشتی و صداش میکردی . راستی گفتم صداش میکردی یادم اومد بگم ، دیگه تقریبا هرچی که بهت بگیم تو هم میگی ولی نه دقیقا همون کلمه رو ولی یه چیزی میگی که ما میفهمیم منظورت چیه . بیشتر کلمه ها رو هم مثل خودش ادا میکنی . ان شاا... یه پست مینویسم و تکام حرفات رو مینویسم

هلیا جون

عزیز دلم اولین دندون کرسی ت  11 فروردین در اومد .بالا سمت راست دهانت و دومیش هم 15 فروردین بالا سمت چپ.خیلی اذیت شدی خیلی.انقد غصه خوردم تا در اومدن غمگین مواظبشون باش عزیزم

یه دونه مسواک انگشتی هم واسه خریدم تا دندونات رو مسواک کنم وقتی دارم مسواک میزنم ازم و میگیری و دوتا انگشتات رو میذاری اخلش و خودت مسواک میزنی .

از شیر خوردنت بگم که خیلی وابسته شدی ، یه جوری شیر میخوری که اصلا نمیتونم بین جمع بهت شیر بدم . دیگه اینا رو باید خصوصی به بگم

یه سری عکس دیگه هم هست که واسه ت بذارم ولی هرکاری میکنم فلش باز نمیشه . فعلا تا این پست پاک نشده ثبتش میکنم تا بعدا اون عکسای خوشگت رو هم واسه بذارم

پسندها (10)

نظرات (20)

گیلدا
29 فروردین 94 14:59
همیشه به گشت و شادی همیشه شاد و خوش و سالم باشی عزیزم دندونای جدیدم مبارک
مامان و بابا
پاسخ
ممنون عزیییییییییییزم، مرسی از دعاهای قشنگت
مامان دلنیا
30 فروردین 94 10:13
عززم چه سفره قشنگی مث همیشه باسلیقه. الهیییییییییییییییییییی فدای خنده هاش. ایشالله سال خوبی داشته باشی کوچولووووووووووووووووو واسه سال تحویل بیدار موندی خوشکلمممممممم ایشالله سال خوبی داشته باشی عسلم همراه خونواده وااااااااااااااااااااای خدا جونم چه طبیعتیییییییییییییییی خیلی خوشکلههههههههههههههه عزیزمممممممممممممممممممممممم لباس کاشونیشوووووووووووووو ماشالله چقد بهش میاد مامانی این عسلوووووووووووووبخورررررررررررررر ایشالله همیشه سلامت وشاد باشین وهمیشه به گردش
مامان و بابا
پاسخ
چشای خوشگلت قشنگ میبینه گلم خدانکنه عزیزم، ان شاا... شما هم سال خوبی داشته باشین بازم ممنونم از محبتت عزیزم خوردمش گلم،خیلی خوشمزه س خییییییییلی دوستون دارم عزیزم،دلنیا جون رو ببوسش گلم
مامان فرخنده
30 فروردین 94 15:44
واي عزيزززززززززم چه خوردني شدي سال نو شما هم مبارك باشه ماماني راست ميگه لباس محلي خيلي بهت مياد قربون اون عكس كنجكاوت بشم كه دنبال مهرداد داري ميگردي هميشه شاد وسلامت باشيد
مامان و بابا
پاسخ
سلام فرخنده جون،شرمنده دیر جواب دادم مشکل نت داشتم آره گلم،اون لباس رو پوشیده بود دوست داشتم بخورمش اینقد به مهراد وابسته شده بود که نگو، شب میومدیم خونه، دوباره صبح میرفتیم خونه مامانم اینا پیش مهراد. بوووووووووووووووووس
مامان مهدیه
30 فروردین 94 23:28
خیلی عکسها قشنگ شده
مامان و بابا
پاسخ
چشای خوشگلت قشنگ میبینه عزیزم
مینا
31 فروردین 94 13:36
سلام دوست عزيزو مهربونم ايشالا ك سال خوبي پيش رو داشته باشين دوستم اي جونم قبون هلياي نازو مهربونو حرف گوش كنم بشم ك هفت سين مامانيو خراب نكرده ايشالا هميشه ب گردشو شادي بگذره عزيزم
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم، ایشاا... گلم، همچنین شما خدا نکنه مینا جون بازم ایشاا...، فدای مهربونیات شم دوست جونی خودم
مامان وبابا
1 اردیبهشت 94 16:09
قربون هلیا جوووووون عکس ها عاللللللللیییییی
مامان و بابا
پاسخ
خدانکنه عزيیییییییییییزم به برادری سلام برسون
شادی
14 اردیبهشت 94 11:08
الهییییییییی. چه دختر خوشمزه و شیرینی! ببوسش
مامان و بابا
پاسخ
مرسییییییی شادی جونبووووووووووووس
مامان نيوشا
16 اردیبهشت 94 14:13
سلام عزيزم مطلب گذاشتم نظر يادت نره
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم، به روی چشم دوست گلم
فرهاد جدایی اصل
16 اردیبهشت 94 20:29
سلام چه نی نی خوشگلی دارید، خدا حفظش کنه، کار ما تولید پوشاک بچه گانه است از سایت ما دیدن کنید apple-kids-wear.com http://applekidswear.niniweblog.com
مامان و بابا
پاسخ
ممنون،حتما میام
مه آ سا
18 اردیبهشت 94 14:56
لطفا بهم سر بزن و نظر بده
مامان و بابا
پاسخ
حتما مه آسا جونم
مامان فرخنده
21 اردیبهشت 94 8:09
ماماني سلام پس كجايي خبري ازت نيست هليا خوبه خودت چي خوب هستي وقت كردي مطلب بذار دلمون تنگ شده براي شيطون ناز هليا جوني
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم،به خدا انقد سرم شلوغ شده که به هیچ کاری نمیرسم یه مدت از بیکاری مینالیدم که به پیشنهاد همسری رفتم سمت کارهای هنری و کارهای نمدی،حالا آدرس وبلاگ جدید م رو میذارم بهم سر بزن.الآن اینقدر دور و برم شلوغ شده که به کارهای خودم نمیرسم منم دلم براتون تنگ شده،به خدا چند بار اومدم پیش شما ولی اصلا قسمت نشد پیام بذارم،ملیسا جونم رو حسابی ببوسش فرخنده جون
مریم
22 اردیبهشت 94 20:58
به وب من بیا
مامان و بابا
پاسخ
حتما عزیزم
نیکتا
25 اردیبهشت 94 16:29
_________¤¤¤¤¤¤¤¤____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤________¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤ مهربون همیشگی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_____¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤___¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ من آپم ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ گذری ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نیم نگاهی ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ نظری ¤¤¤¤¤¤¤ __¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ______________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____________________¤¤¤¤¤¤ ______________________¤¤¤¤ _______________________¤¤ خوشحال میشم به من سر بزنید ، آپ شــ_ _ _ _دم
مامان بردیا
7 خرداد 94 10:23
ای جانم خاله چقدر خانم و خوشگل شده هلیا جون الهی همیشه کنار هم سالم و شاد باشین
مامان و بابا
پاسخ
ممنون عزیییییییییییزم از دعای قشنگت
مامان و بابا
8 خرداد 94 23:29
سلام سلام نی نی جون چطوره حال شما؟؟؟ به وبلاگم سر بزن کد منو پیامک بزن تو مسابقه شرکت کردم مامانم کلی زحمت کشیده دکورشو چیده 169عدد شانس منه بفرست به 1000891010 ممنونم خیلی زیاد
faezeh
12 خرداد 94 12:06
الهی همیشه خندون باشه این دختر ناز و خواستنی
شیوا مامان بهراد
8 تیر 94 2:00
سلام عزیزم. خوبی؟هلیا جون چطوره؟ وبلاگ گل دخترت بد جور گرد و خاک گرفته ها.. سری بهمون بزن عزیزم دلمون براتون تنگ شده. هلیا جون رو ببوس😘😗😗
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم، ممنون خوبیم،شما چطوری،بهراد جون خوبه راستش اصلا وقت نمیکنم ،هلیا بزرگتر. شده و وابسته تر.منم دلم براتون خیلی تنگ شده، ان شاا ... همین روزا وبلاگ هلیا رو آپ میکنم ممنون که به یاد ما هستین بهراد جون رو حسابی ببوسش
مامان فهیمه
10 تیر 94 15:33
وااااای این دخمل خوشگلمون چه عکسای خوشگلی داره. مخصوصا اون یکی توی روستای الازمن
مامان و بابا
پاسخ
چشات ناز میبینه فهیمه جون،قربونت برم
مامان دلنیا
12 تیر 94 11:55
17ماهگیت مبارک عزیزممممممممممممم. مامانی کجایی نیستی؟ دلمون واسه هلیا گلی تنگ شده
مامان و بابا
پاسخ
ممنون عزیزم، الهی قربونت برم که ما رو فراموش نکردی همین جام،ولی هلیا خیلی وابسته شده بهم،نمیذاره تکون بخورم،البته یه خرده هم خودم تنبلی میکنم کنم دلم برای شما تنگ شده،دلنیا جون رو ببوسش حساااااااابی
•♥مامان متین♥•
13 تیر 94 12:28
وای وای... ناااازی جونم... چقده ماهی تو...سلام دوستم بماچ گوگولی رو از طرف من...جوووووونم