سه ماهگی نفسم
دختر خوشگل مامان ، سه ماهگیت مبارک نفسم
الهی دورت بگردم که داری روز به روز بزرگتر میشی . خانومی شدی واسه خودت
الهی قربونت برم از کجا بگم مامانی ، که با وجود تو دیگه هیچ روزمون شبیه دیروز نیست .
خیلی کم دراز میکشی ، فقط کافیه تا من وبابایی دستاتو بگیریم فوری میشینی و بعدش اصرار داری که راه بری .
امشب کلی با بابایی راه رفتی عشقم . ولی هنوز واسه راه رفتن خیلی زووووووووووووده گلم .
فدات شم که درست و حسابی نمیتونی پاهاتو روی زمین بذاری .
خوابت کم کم داره تنظیم میشه . شبا تقریبا 10 میخوابی تا صبح دو بار واسه شیر بیدار میشی یه بار تقریبا 3 و یه بار هم 6 .
میخوابی تا ساعت 8 . بعدش بیدار میشی و کلی بازی میکنیم . نزدیک ظهر یه خواب کوچولو داری . وقت نهار بیدار میشی . بعد ازظهر ساعت 4 تا 6 میخوابی و یه خواب یه ربعی هم حول و حوش 9 داری .
بعضی شبا واسه شیر خوردن خیلی اذیت میکنی . مث امشب. فکرشو بکن هم راه میبرمت هم بهت شیر میدم !!!!!!!!!!!!!!!!!
به پنکه مون خیلی علاقه داری ، کلی ریسه بهش آویزون کردیم و وقتی دور میزنه کلی ذوق میکنی و دست و پا میزنی . موقعی که خیلی کار دارم اینجوری سرگرمت میکنم . نمیدونم چرا واسه ت تکراری نمیشه .
دختر ناز من ، از امروز میرم کلاس بافتنی و شما میری پیش عزیزجون. فکرشو بکن تا حالا میل بافتنی دست نگرفتم . ولی واسه بیمه دارم میرم .
اول میری کلاس اگه امتحان کتبی و عملی رو قبول بشی مدرکت میاد ، معرفی میشی واسه بیمه .
15 ساله ست . به نظرم خیلی خوبه . بعد 15 سال بازنشست میشی و حقوق میگیری از بیمه .
مدل هایی که یاد گرفتم رو حتما واسه ت میذارم گلم تا تو هم مث مامانی هنرمند بشی