یه سوتی سنگین و هلیا به روایت تصویر
سلام دوستای گلم ، حالتون چطوره نی نی ها خوبه ن ؟
هلیا که خیلی شیطون شده ، توی این دو سه هفته ای که نبودم اینقده بلا سرم آورده که نگو
اول اینکه به مای بیبی حساسیت پیدا کرد و کل تپل مبارک ریخت بیرون انگار که آب جوش ریخته بودن روش . هنوز هم اثراتش مونده بعد دو هفته .
یکی گفت کالاندولا ، یکی گفت بتامتازون ، یکی هم پماد آلفا رو پیشنهاد داد .
هیچکدوم تاثیر نداشت . بالاخره پماد پیشگیری از سوختگی آردن به دادم رسید . همیشه استفاده میکردم ولی از وقی حساسیت پیدا کرده بود گذاشته بودم کنار .
از اون به بعد واسه ش مولفیکس میگیریم ، پوشک خوبیه ولی یکی دو ساعت که پاشه روی پوشک پرز میشه .
شاهکار دوم هلیا اینه که دیگه شیر نمیخورد کلی اذیت کرد بالاخره واسه ش رابط گرفتیم دو سه روز هم با اون شیر خورد ولی الآن خدا رو شکر خیلی بهتره ولی باید یکی خانوم رو باد بزنه تا شیر بخوره ، بعععععععععععععععععععععععله دیگه دختره و یه عالمه ناز
یه کوچولو هم سرما خورده انگاری
راستی هلیا خیلی آب دهان میریزه و دستش مدام توی دهانشه یعنی میخواد دندون در بیاره
و حالا بریم سر سوتی ای که گفتم
بنده جمعه با اعتماد به نفس کامل رفتم سر جلسه ، کارتم و مث بچه مثبت ها سنجاق زدم به مقنعه و نشستم . به همه پاسخنامه دادن جز من
اعتراض کردم چرا به من پاسخنامه نمیدین . گفت رشته ت چیه گفتم بافتنی با دو میل .
طفلی ها کلی گیج و ویج شده بودن
بالاخره یکی کارتمو نیگاه کرد و گفت آزمونت دیروز بوده مگه کارت رو ندیدی نوشته 25 اردیبهشت امروز 26 مه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نمیدونستم چیکار کنم ، و دوباره بی سر و صدا جلسه رو ترک کردم .
اومدم پیش همسری ، که با هلیا بیرون منتظر بودن ، تا خونه خندیدیم اینقد که داشتم از دل درد میمردم
همسری هم کلی اذیتم کرد . آخه یه سری همخودش یه سوتی داده بود که همه ش بهش میگفتم .
همسری واسه آزمون ارشد مکان آزمون رو اشتباه رفته بود ، فکرشو بکنین رفته بود حوزه دخترا
حالا هم میگه سوتی تو به سوتی من در
عکسای هلیا رو توی ادامه مطلب ببینین
این گل ناز تقدیم به خاله های مهلبون
این عکس واسه وقیه که هلیا شیر نمیخورد و مجبور بودم بدوشم واسه ش توی شیشه
این لباس هلیا هم کار خودمه