هلیا جون ، نفس مامان و باباهلیا جون ، نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

***هلیا جون ، نفس مامان و بابا***

یه سوتی سنگین و هلیا به روایت تصویر

1393/2/29 8:52
نویسنده : مامان و بابا
1,214 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای گلم ، حالتون چطوره نی نی ها خوبه ن ؟

هلیا که خیلی شیطون شده ، توی این دو سه هفته ای که نبودم اینقده بلا سرم آورده که نگو

اول اینکه به مای بیبی حساسیت پیدا کرد و کل تپل مبارک ریخت بیرون انگار که آب جوش ریخته بودن روش . هنوز هم اثراتش مونده بعد دو هفته .

یکی گفت کالاندولا ، یکی گفت بتامتازون ، یکی هم پماد آلفا رو پیشنهاد داد .

هیچکدوم تاثیر نداشت . بالاخره پماد پیشگیری از سوختگی آردن به دادم رسید . همیشه استفاده میکردم ولی از وقی حساسیت پیدا کرده بود گذاشته بودم کنار .

از اون به بعد واسه ش مولفیکس میگیریم ، پوشک خوبیه ولی یکی دو ساعت که پاشه روی پوشک پرز میشه .

شاهکار دوم هلیا اینه که دیگه شیر نمیخورد کلی اذیت کرد بالاخره واسه ش رابط گرفتیم دو سه روز هم با اون شیر خورد ولی الآن خدا رو شکر خیلی بهتره ولی باید یکی خانوم رو باد بزنه تا شیر بخوره ، بعععععععععععععععععععععععله دیگه دختره و یه عالمه ناز

یه کوچولو هم سرما خورده انگاری

راستی هلیا خیلی آب دهان میریزه و دستش مدام توی دهانشه یعنی میخواد دندون در بیارهسوال

و حالا بریم سر سوتی ای که گفتم

بنده جمعه با اعتماد به نفس کامل رفتم سر جلسه ، کارتم و مث بچه مثبت ها سنجاق زدم به مقنعه و نشستم . به همه پاسخنامه دادن جز من

اعتراض کردم چرا به من پاسخنامه نمیدین . گفت رشته ت چیه گفتم بافتنی با دو میل .

طفلی ها کلی گیج و ویج شده بودن

بالاخره یکی کارتمو نیگاه کرد و گفت آزمونت دیروز بوده مگه کارت رو ندیدی نوشته 25 اردیبهشت امروز 26 مه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نمیدونستم چیکار کنم ، و دوباره بی سر و صدا جلسه رو ترک کردم .

اومدم پیش همسری ، که با هلیا بیرون منتظر بودن ، تا خونه خندیدیم اینقد که داشتم از دل درد میمردم قه قهه

همسری هم کلی اذیتم کرد . آخه یه سری همخودش یه سوتی داده بود که همه ش بهش میگفتم .

همسری واسه آزمون ارشد مکان آزمون رو اشتباه رفته بود ، فکرشو بکنین رفته بود حوزه دختراقه قهه

حالا هم میگه سوتی تو به سوتی من در

عکسای هلیا رو توی ادامه مطلب ببینیندرسخوان

 

 

 

این گل ناز تقدیم به خاله های مهلبون

 

این عکس واسه وقیه که هلیا شیر نمیخورد و مجبور بودم بدوشم واسه ش توی شیشه

 

این لباس هلیا هم کار خودمه راضی

پسندها (5)

نظرات (10)

مامان خانمی
29 اردیبهشت 93 13:52
مگه من چند وقته ندیدمش که اینقدر تغییر کرده؟ ماشالله به این دختری و مامان خوش سلیقه و هنرمندش خدایی با عکسایی که از هلیا جون گذاشتی خوب حواس ما رو از سوتی که دادی پرت کردیا
مامان و بابا
پاسخ
مامانی این آخریا حسابی سرت با محمد سجاد جونی گرم بود ، ممنون از اینکه با اینکه سرت شلوغه ما رو فراموش نکردی سوتی ای دادم که تا عمر دارم یادم نمیره
مامان بهراد
29 اردیبهشت 93 19:25
عزیزم چه عکسهای نازی وای چه سوتی هایی میدن این مامان و بابا
مامان و بابا
پاسخ
لطف داری مامانی گل حسابی تاریخ و روز و ساعت از دستم در رفته
مامان فرخنده
29 اردیبهشت 93 20:01
وای از دست این مامان حواس پرتتازه خانم اعتراض کرده چرا به من نمیدید سوتی همسرت هم که درمورد پوشک هلیا جون اگه از مولفیکس ایرانی استفاده میکنی باید بگم تا قبل از عید کیفیتش فوق العاده بود ومن هم برای ملیسا استفاده میکردم ولی از عید به بعد پودر جاذب پوشک را زیاد کردند که باعث شد پای خیلی از بچه های بی گناه بسوزه توی اینترنت سرچ کنی هست البته من بعد از عید متوجه شدم کیفیتش بعد شده از مولفیکس ترک استفاده کردم یعنی قبل از اینکه پای ملیسا بسوزه پوشکش را عوض کردم یه خورده گرونتره ولی فوق العاده است ارزشش را داره خلاصه خودتت هم تحقیق کن در مورد پوشک ایرانی مولفیکس تا هلیا جونی اذیت نشه این هم از تجربه مادرانه من خانم خانما
مامان و بابا
پاسخ
به خدا من زیاد سوتی نمیدم ولی این یکی دیگه محشر بودقیافه مراقب ها دیدنی بود اون موقعدر باره مولفیکس ترک اینجا چیزی نشنیدم ، مرسییییییییییییییی از راهنماییت میگردم پیداش میکنم
مامان فرخنده
29 اردیبهشت 93 20:03
خیاط باشی پیرهن هلیا جون خیلی قشنگه
مامان و بابا
پاسخ
اندازه ملیسا جونی رو بفرست ، بهتر از اینو واسه ش میدوزم
مامانی
29 اردیبهشت 93 22:27
سلام مامانی و هلیا جان چه جیگر تر شده این خانوم مااا. این ایلیان ما هم از 3 ماهگی همش اب دهنش میاد و اون موقع یاد گرفته دستاش تو دهنشه، ولی تازگیا دیگه میخواد دندون در بیاره. واسه سوختگی پوستشم ما اینجا بپاتن اسفاده میکنیم. خوشبختانه تا حالا ایلیان از این مشکل نداشته. واسه پوشاکشم LIBERO استفاده کردم از همون اول. ولی نمیدونم تو ایران موجوده یا نه . چه قشنک شیشه شیر رو گرفته، تازه هم بله تقصیر خودته مامانی تو از من دیگه باید درس میگرفتی و هیچ وقت بهش شیشه شیر نمیدادی! حیف اون شیرت، دیگه اگه نخوره، بدوشیم زوود خشک میشه. سعی کن دیگه بهش شیشه شیر ندی و به می میهات عادت کنه دوباره، به خاطر خودش میگم ماشالا کلی بزرگ شده از چشم زخم به دور باشه ایشالاااا لباساشم کلی نانازه ه ه ه ه ه ه ه ه میبوسمش از راه دور عزیزم
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیز دلم ، ایلیان جونی چطوره؟هلیا از بس دستاشو میذاره تو دهنش ، همه لباشو زخمی کرده. تا حالا بپاتن رو نشنیدم ولی دنبالش میگردم شاید پیداش کنم . نزدیک بود بچه م از شیر بیفته ، به نظرم واسه گرمی هوا هم باشه . هلیا الآن لخته لخته ، فقط پوشک داره . با این حال یکی باید خانوم رو باد بزنه تا شیر بخوره .خدا رو شکر الآن خیلی بهتر شده مرسیییییییی گلم ، چشای قشنگت ناز میبینه.
خاله مینا
31 اردیبهشت 93 19:31
چ عجب خانومی خیلی دلمون واست تنگ شده بوداااااااااا آخی عزیزم چقد گل دخملت شیطون شده قیافش من همیشه فک میکردم خودم خیلی حواس پرتم منم از این سوتیا دادم آخه! کنکور آزاد ک داشتم یادم رفته بود شناسناممو بردارم و بدون مدرک شناسایی هم راه نمیدادن تو حوزه! دیگه جات خالی مامان جونم زحمت کشید و واسم شناسناممو آورد!
مامان و بابا
پاسخ
ما هم همینطور خاله جونی، یه بلایی شه که نگو ، کلا توی بغلمه برگشتی خونه از دست مامانی کتک نخوردی سوتی من و غیر از همسری و نی نی وبلاگی ها هنو کسی نمیدونه اگ بدونن چه خنده بازاری میشه
مامان دلنیا
2 خرداد 93 10:02
عزیزدلم چه ناز خوابیدی. لباس خوشکلت مبارک باشه گلم .
مامان و بابا
پاسخ
ممنون مامانی دلنیای گلمو ببوسین از طرف من
گل نرگس19
2 خرداد 93 12:04
ماشالله چه دخملی نازی چه قشنگ خوابیده وای وای
مامان و بابا
پاسخ
چشای خوشگلت ناز میبینه عزیزم
خاله مینا
2 خرداد 93 21:55
کتک ک نخوردم ولی این مامان خانوم بدجنسم واسه همه تعریف کردو آبرومو برد
مامان و بابا
پاسخ
باز خوبه کتک نخوردیمامانیت میخواسته یه درسی بهت داده باشه تا دیگه حواس پرتی نکنی
مامانی
5 خرداد 93 11:20
ممنون بابت گل هلیا جونم
مامان و بابا
پاسخ
خواهش میکنم خاله جونی