هلیا جون ، نفس مامان و باباهلیا جون ، نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

***هلیا جون ، نفس مامان و بابا***

ما برگشتیم

1393/5/11 19:33
نویسنده : مامان و بابا
773 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای گلم ، ما پنج شنبه غروب رسیدیم .

جای همه تون خالی بود ، به یاد همه تون بودم و حسابی واسه تون دعا کردم .

دیروز هلیا واکسن داشت و الآن هم مشغول رسیدگی به دخملی هستم که یه موقع خدای نا کرده تب نکنه ،آخه دیشب خیلی تب دات و همه ش ناله میکرد

سر فرصت حتما میام و از اون روزای قشنگ واسه تون میگم

ممنون که به یاد ما هستین

فعلا بابایبای بای

پسندها (6)

نظرات (8)

مامان دلنیا
13 مرداد 93 9:31
عزیزم رسیدن بخیر زیارت قبول . واکسن 6ماهگی هم مبارک .ایشالله هیشه سلامت باشین. 6ماهگیت مبارک عسل خانوم.ایشالله 120 ساله شی منتظر خاطرات شیرین سفرتون هستیم
مامان و بابا
پاسخ
ممنون گلم ، قبول حق ، کلی واسه تون دعا کردم عزیزم مرسیییییییییییییییییی عزیزم ان شاا... به زودی میام
مامان فرخنده
13 مرداد 93 13:40
عزيزم زيارتتون قبول باشه و6 ماهگي هليا جون مبارك باشه اميدوارم تا حالا خوب شده باشه منتظر عكسهاي هليا نفس هستم
مامان و بابا
پاسخ
قبول حق عزیزم ، خیلی به یادتون بودم گلم ، ممنونم از لطفت این سری هم واکسنش خیلی اذیت کرد ، بعد از دو سه روز هنوز اذیت میکنه
نوشین
13 مرداد 93 18:58
عزیزم چقدر خوشحال شدم که برگشتین زیارت قبول. هر روز میومدم نگاه میکردم ببینم خبری هست اومدین یا نه .همیشه به مسافرت و تفریح دخمل جیگر خالش خوبه واکسن زده اوف شده قربونه جیگر طلا
مامان و بابا
پاسخ
مرسی عزیزم ، دلم حسابی واسه تون تنگ شده بود . خیلی به یادتون بودم .هلیا خیلی اذیت میکنه از روزی که واکسن زده اصلا نمیخوابه ، توی خواب همه ش ناله میکنه
مامان شهلا
15 مرداد 93 1:07
عزيزم قبول باشه زيارتتون
مامان و بابا
پاسخ
ممنون عزیزم ، قبول حق
♥ مامان مهیلا♥
20 مرداد 93 18:32
زیارتتون قبول باشه خوش گذشت؟ مارو هم دعا کردین؟ مواظب دخملی ما بودین ؟ بوووووووس واسه هلیا
مامان و بابا
پاسخ
ممنون عزیزم ، جاتون خیلی خالی بود بعله گلم ، حسابی دعاتون کردم، دخملی نگو بگو فلفل ، یه بلاهایی سرم آورد که نگو 2نیمه شب میخوابید 6صبح بیدار بود
مامان بهراد
22 مرداد 93 19:42
عزیزم چرا هلیا جون بعد واکسن اذیت میکنه؟ میخوای یه دکتر ببرش خدا نکرده مشکلی نباشه. عزیزم یه سوال دیگه در جواب سوالم برات نوشتم سری بزن.
مامان و بابا
پاسخ
نمیدونم واا...، تا سه شب هر نیم ساعت بیدار میشد ، مسئول واکسیناسیون گفت این یکی تب داره وقتی شنید که واسه چهار ماهگی هم تب کرده ، گفت این سری هم حتما تب میکنه
مامان مبینا
23 مرداد 93 15:50
سلام عزیزم زیارت قبول دخمل خشگلی داری ، به منم سر بزن.
مامان و بابا
پاسخ
قبول حق گلم، حتما عزیزم ممنون از حضور قشنگت
مامان فرخنده
29 مرداد 93 8:08
سلاممممممممممممممم ماماني كجايي دلمون برات تنگ شد چرا آپ نمي كني اميدوارم همه چي خوب وخوش باشه
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم ، هستم ولی مگه این فسقلی میذاره ، هرچی مینویسم کلا میره توی چرکنویس ها و وقتی واسه کامل کردنشون ندارم ، ولی الآن اومدم که بنویسم و کامل کنم منم دلم واسه تون تنگ شده قربونت برم