انتظار انتظار انتظار...
سلام عزیز دل مامان
نفس خانومی ، خوبی گلم ، مامانی جات تنگ نیست؟
مامانی هر وقت که تکون میخوری و لگد میزنی غصه میخوره که جات تنگ شده ، آخه بعضی وقتا احساس میکنم داری به زور واسه خودت جا پیدا می کنی .
دختر نانازم ، الهی قربونت برم ، من و بابایی خیلی منتظرتیم
چون تصمیم گرفتیم که شما با روش طبیعی به دنیا بیای ، هیچ کاری نمیتونیم بکنیم و هیچ تاریخ دقیقی هم از تولدت نداریم .
امروز تولد مامانی بود ، خیلی دوست داشتم امروز به دنیا بیای تا تاریخ تولدمون یکی باشه ولی خواست خدا این بود که شما هنوز تو دل مامانی باشی
گل من ، از الآن دلم تنگ شده واسه لحظه ای که دیگه توی شیکم مامانی وول نمیخوری ، ولی وقتی به این فکر میکنم که اون موقع درسته توی شیکمم نیستی ولی میتونم بغلت کنم ، نگات کنم ، ببوسمت و ... قند توی دلم آب میشه
فرشته من ، انتظار خیلی سخته ولی وقتی منتظر یک اتفاق خوب باشی، انتظار واسه ت میشه شیرین تر از عسل اولین باریه که واسه اینکه جاییم درد بگیره ثانیه ها رو میشمرم .
وقتی شبا به خاطر وول خوردن شما و تپلی شدن خودم و بعضی وقتا یه سری دردهای کوچولو نمیتونم بخوابم فقط به این فکر میکنم که دارم به بوسیدن پاهات نزدیک میشم .
قند عسلم ، همه فامیل منتظر اینن که شما کی به دنیا میای .
از صبح که بیدار میشم ، باید به تلفن ها جواب بدم تا آخر شب
امروز خاله تماس گرفته بود ، میگفت همه زود به دنیا میان دختر شما میخواد ناز کنه و سر وقتش بیاد
بابایی هم که قربونش برم همه ش میگه دخملی 29 دی ، سالگرد ولادت پیامبر به دنیا میاد .
منم که میگفتم 23 م !
مامانی ، هر وقت باهات حرف میزنم و میگم کی میخوای به دنیا بیای و نازتو میکشم ، بابایی میگه دخترمو اذیت نکن جاش خوبه ، بذار باشه وقتی تپل شد و خودش خواست به دنیا میاد .
ولی یواشکی بهت میگه : بابایی هنوز تا 29 م وقت داری !
منم میشم اینجوری که چرا حرف تو دهان بچه میذاری !!!!!!!!!!
میوه دلم ، بابایی یکی دو هفته اول ماه تموم کاراشو انجام داده ، از 4شنبه هفته پیش سر کار نرفته ، یا میره و زودی بر میگرده . کلی هم توی کارای خونه کمکم می کنه . بین خودمون باشه بابایی هم کلی استرس داره به روی خودش نمیاره !
نمیدونه من و دخترم چقد زرنگیم .
راستی مامانی من و بابایی 5 شنبه رفیم آتلیه . خیلی وقته میخواستیم بریم ولی فرصت نمیشد.
دیشب عکسارو گرفتیم یکیش هم امروز آماده میشه .
دیشب وقتی عکسامو با قبل از بارداری مقایسه می کردم کلی تپل شدم ، یعنی دوباره به وزن قبلیم بر میگردم ؟
عروسک مامان ، اینم از تقویم خونه مون که اونم منتظر شماست :
عشق کوچولوی من و بابایی ، منتظرتیم