هلیا جون ، نفس مامان و باباهلیا جون ، نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

***هلیا جون ، نفس مامان و بابا***

دخترم ، کی به دنیا میای؟

1392/10/27 11:00
نویسنده : مامان و بابا
893 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته کوچولوی من

الهی مامان قربونت بره که همه ش داری وول میخوری ، آخه میدونی که اگه وول نخوری مامانی کلی نگرانت میشه و اون موقع س که با کلی شربت و شیرینی و خرما و میوه و ... میخواد شما رو بیدار کنه .

میدونم جات تنگ شده گلم ، ولی چیکار کنم خب ، میترسم دیگه

شما هم که اخلاق مامانی رو میدونی زود زود تکون میخوری .

مامانی توی زندگیم اولین باره که از خدا میخوام یکی لگدم بزنه قهقهه نخند دخملی نازم ایشاا... وقتی مامان شدی خودت میفهمی چی میگم سوال

دختر طلای مامان ، کی میخوای به دنیا بیای ، به خدا دیگه طاقت ندارم

میخوام روی ماهتو هرچه زودتر ببینم ، اون دستای کوچولوتو ، چشاتو ، پاهاتو ، من عاشق انگشت کوچولوی پای نی نی هام مامانی ! هر نی نی ای که میبینم زودی جوراباشو در میارم . فکر کنم اصلا جوراب پات نکنم !!

نفس مامان ، همیشه به اون لحظه ای فکر میکنم که صدای گریه تو واسه اولین بار می شنوم ، شاید اون موقع منم با تو گریه کنم ، شاید هم بخندم ، یا اینکه چشامو ببندم و فقط به صدای تو گوش بدم .

آخه میگن اون لحظه قشنگترین لحظه زندگی هر مادریه . دوست دارم زودتر اون لحظه رو تجربه کنم

قند عسلم ، کمرم خیلی درد میکنه ، ولی وقتی یه کوچولو بیشتر میشه کلی ذوق می کنم که درد زایمانه .

ولی وقتی می بینم که زودی برطرف شد ، دوباره میشم همون مامان منتظری که بودم .

هر شب ساک وسایل بیمارستانتو باز می کنم و دوباره می بندم ، که نکنه چیزی از قلم بیفته .

بعضی وقتا به بابایی میگم شب اولی که من توی بیمارستان تنهام کلی دخترتو اذیت میکنم به خاطر اینکه دیر اومده ، لپاشو اینقد بوس میکنم که نگو ، آخه میدونی چیه مامانی ، بابایی میگه اجازه نمیدم کسی لپ دخترم رو ببوسه صورتش خراب میشه فقط پای دخترم اونم از روی جوراب !!!!!

منم نقطه ضعف بابایی رو گرفتم و کلی اذیتش میکنم .

بابایی خیلی دوست داره گلکم اینقد مواظبه سرما نخوره که نگو . دیشب میگفت اگه سرما بخورم چه جوری نفس بابا رو ببوسم ؟!

راستی دخترم از بس باباجون بهت میگه نفس بابا ، منم عادت کردم همه ش بهت می گم نفس بابا .

دیشب کلی خندیدیم، کم مونده شناسنامه تو به این اسم بگیریم

هرچند ثبت احوال میگه چون تا حالا کسی توی استان این اسم رو نذاشته باید از ثبت احوال کل نامه بیارین ، آخه اسم نفس توی سایت ثبت احوال نیست ، ولی دیدم که خیلی ها گذاشتن .

شاید مجبور بشیم یه اسم دیگه واسه شناسنامه ت انتخاب کنیم .

میوه دل مامان و بابا ، خیلی خیلی خیلی منتظرتیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

nazanin(khale ye bahar(
28 دی 92 15:26
اخییییییییی عزییییییییزم ایشالا نی نی نازتونو ب زودی صحیح و سالم تو بغل بگیریدو ی عمر کنار هم خوشبخت زندگی کنیدو شاهد وروجکیاو شیطونیاش باشید اگه مایلید تبادل لینک کنیم
مامان و بابا
پاسخ
ایشاا... خاله جوووووووووونواسه مون دعا کن با افتخار لینک شدید ، شما هم ما رو بلینکید
مامان دلنیا
28 دی 92 16:30
مامانی جونم سلام .امیدوارم حالت خوب باشه نفس خاله چطوره فداش بشم من. به به خیلی خوبه بابایی هوای نفس جون وداره مامانی من اینقد با بابای سر بوسیدن دلنیا کل کل می کنیم که نگو.دیگه بی خیال شدم بذار واسه خودش ببوسه.چون واقعا زورم بهش نمیرسه. عزیزم انشالله بزودی تجربه می کنی .واقعا شیرین ترین لحظه شنیدن صدای گریشه.فداشون بشم الهی.
مامان و بابا
پاسخ
سلام دوست من منم خوبم ، نفسی هم جاش گرم و نرمه دلش نمیخواد بیاد بیرون بابای نفس فعلا که هواشو داره تا به دنیا بیاد ببینیم میتونه خودشو کنترل کنه یا نه من که یواشکی میبوسمشواسه شنیدن گریه و جیغ جیغاش دارم لحظه شماری میکنم
شیما
30 دی 92 1:34
ای جووووووووووووووووووووووووووووونمچه روزای شیرینی داری مامانییییییییییییدلم برای بارداریم یه ذره شد
مامان و بابا
پاسخ
روزای خیلی قشنگیه عزیییییییییییزم ، ولی انتظارش خیلی سختهخدا کژال جونو واسه تون حفظش کنه ، خیلی دخمل نانازی دارین
مامان بردیا
30 دی 92 11:23
سلام مامانی خسته نباشی انشالله به زودی نفست رو بغل میگیری و انتظار تموم میشه
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم، ممنونم ان شاا... ، واسه مون دعا کن مامانی
helen
30 دی 92 12:44
وااااااااااااااااا خدا دختر کوچولو هنوز به دنبا نیمدهایشالا زودی به دنیا بیاد ما دیگه مردیم از اتظار شما جای خود دارینمراقب خودت و نینی جووون باااش
مامان و بابا
پاسخ
نه خاله جوووووووووون هنوز نیومده ، حسابی داره دلبری میکنه واسه ماان شاا... که دخملی زودتر بیاد واسه مون دعا کن شما هم مراقب خودت باش عزییییییییییییییزم
helen
30 دی 92 12:44
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآااپم هستما دیگه پیشم نمیای
مامان و بابا
پاسخ
الهی قربونت برم عزیییییییییییزممگه این نفسی میذاره یه لحظه بشینم، یا باید راه برم یا دراز بکشمولی حتما پیشت میام
مامان خانمی
30 دی 92 13:19
سلام گلم این روزا تو وبلاگ هرکی میرم که نوشته تا چند روز دیگه کوچولوش دنیا میاد کلی حسودیم میشه. خوش به حالت که انتظارات داره تموم میشه. کاش محمدسجاد من هم زودی دنیا بیاد. تا خودش و تو بغلم نگیرم باورم نمیشه که مادر شدم. ایشالله همیشه هرسه تاتون سالم و سلامت باشید.
مامان و بابا
پاسخ
مامانی درک می کنم چی میگی ، منم دوران بارداریم توی فامیل 2تا نی نی به دنیا اومدن ، دلم ضعف میرفت با دیدنشون و کلی به ماماناشون حسودیم میشد ان شاا... محمدسجاد جون هم به سلامتی دنیا میاد عزیزمصحیح و سالم و تپل مپل