فیلم آموزشی
سلام قند عسل مامان و بابا
خیلی دلم واسه نوشتن تنگ شده بود ولی نمیدونم چرا چند روزه وقتی مینویسم برات تا میام ثبت کنم میپره
مامانم دیشب بارون تندی اومد تقریبا از غروب شروع شد و تا نماز صبح فقط میبارید
خیلی صدای قشنگی داشت گلم.
نفس مامان چند روزه احساس می کنم خیلی سنگین شدم هیچ کاری نمیتونم بکنم ، خدا نکنه که بشینم دیگه نمیتونم بلندشم
جایی هم نمیرم آخه وقتی میشینم شما اینقد تکون میخوری که نگو ، خب منم خنده م میگیره و قربون صدقه ت میرم ونگاهت میکنم ، بعدش نگاه همه بر میگرده به شیکم مامانی ، اونجاست که مامانی تازه میفهمه چه سوتی سنگینی داده و سرخ و سفید میشه و مجبور میشه بره توی یه اتاق دیگه بشینه و بیرون نیاد
بابایی هم فقط استرس داره که بچه ها روی شما نیفتن ! به همه سفارش میکنه جدیدا همه نگران شدن هر بچه ای میاد طرفم جیغ میکشن
همه فقط میگن بشین و تکون نخور . ولی مامانی ، اینقد حال میده وقتی همه هواتو دارن
به بابایی میگم نکنه دخملی به دنیا اومد مارو فراموش کنی ، اول من بعد دخملی
مامانم ، دختر بابایی (وای که چقد بابایی ذوق میکنه وقتی به شما میگم دختر بابا فقط کافیه بگم دخملی اینو میخواد سریع واسه مون میخره
نفسم ، دیشب توی بارون هوس بستنی کرده بودم ، وقتی به بابا گفتم دخملت بستنی میخواد تندی رفت خرید ، ولی خیلی چسبید
بابایی میگه الآن به اسم دخملم میخوری بعدا که دخمل بابا به دنیا اومد چه میکنی ؟!)
داشتم میگفتم الآن بابایی داره واسه اتاق شما بخاری میذاره آخه از اول نداشت الآن باباجون مجبوره واسه دودکش و گازش خودش سوراخ کنه
راستی گلم ، قراره جشن سیسمونی شما رو هفته دیگه ولادت امام موسی کاظم (ع) بگیریم
جشن که نه یه دعوتی خیلی ساده ، جشن باشه واسه وقتی به دنیا اومدی ، وای که لحظه شماری میکنم واسه اون لحظه
گل مامان بابایی چند تا فیلم آموزشی واسه شما دانلود کرده خیلی جالبه 2تاش دانلودش تموم شده یکی دیگه ش نصفه کاره ست بقیه ش هم توی نوبتن
اینجا لینک های دانلودش رو میذارم تا دوستای گلت هم بتونن استفاده کنن