هلیا جون ، نفس مامان و باباهلیا جون ، نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

***هلیا جون ، نفس مامان و بابا***

میریم واسه مراقبت

1392/10/7 14:33
نویسنده : مامان و بابا
303 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم ، عزیزکم ، نفسم  مامانی

عشق مامان ، توی تقویم خونه مون یه هفته از دی رو خط زدیم ، کم کم داریم به روز موعود نزدیک میشیم

دیشب خواب دیدم به دنیا اومدی ، اینقده ذوق می کردم که نگو ولی خیلی زودتر از تاریخ زایمان ، همه تعجب کرده بودند

به بابایی میگم نکنه دخملی زود به دنیا بیاد از این به بعد هرجا میریم باید ساکش رو هم بذاریم داخل ماشین و با خودمون ببریم!!!

نفس مامان ، امروز دایی حسین از کربلا بر می گرده ولی ما نوبت دکتر داریم شاید واسه پیشواز نرسیم ، ساعت 10 صبح تهران بودن احتمالا تا غروب میرسن.شام هم اونجا دعوتیم . خیلی دور نیست ، همسایه ایم !

عروسک مامان ، میخوام به خانوم دکتر بگم واسه م سونو بنویسه ، ببینیم وضعیت شما چه طوریه ، وزنت چه قدره ، میتونم طبیعی زایمان کنم یا نه ؟

خدا کنه سونو گرافی واسه امشب نوبت بده بهم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مامان متین
7 دی 92 20:26
سلام نفسی خوبی گلمنگلی بایدخیلی مراقب خودت وbabyشناورت باشی.این روزاهم خیلی زودمیگذره قوی باش دیدی اومدم
مامان و بابا
پاسخ
سلاااااااااام دوست من ، ما خوبیم خداروشکر من قویم ولی این روزا خیلی سخت میگذره از یه طرف منتظرم از یه طرف خیلی قلمبه شدم
مامان دلنیا
8 دی 92 11:59
بسلامتی عزیزدلم انشالله که وضعیت نفس جووووووونم عالیه.زیارت داییتونم قبول باشه.
مامان و بابا
پاسخ
ممنون مامانی یه دنیااااااااا دلنیا جونم رو ببوس ، خیلی دوسش داریم
سمیرا
8 دی 92 12:20
ایشالا گل دخملی چه زود چه دیر صحیح و سالم بپره بغل مامان جونش
مامان و بابا
پاسخ
ان شاا... گلم ، ما هم منتظریم ببینیم نی نی شما گل دخمله یا گل پسمل
نوشین
8 دی 92 14:02
نفس جون کم مونده ثانیه هارو بشمور دخمل عسلی داره میادخوشحالم میخوام فندقی رو ببینم البته عکسشو
مامان و بابا
پاسخ
آره عزیزم ، نفس کم کم داره به دنیا میاد ان شاا... یه روز هم مژده به دنیا اومدن فرشته شما رو بشنویم خاله جووووووووون دوست خوبم ، نفس به دنیا اومد زودی عکسشو میذارم
آزاده مامان بردیا
8 دی 92 16:26
سلام خاله جون ایشالله نی نی تپل مپل و سرحال به موقع دنیا بیاد و یهو غافلگیرتون نکنه
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم ،ان شاا... ، از همون غافلگیریش می ترسم تنهایی بیرون نمیرم
مامان متین جون
8 دی 92 20:10
کجابودی امرو نبودی دوست جونم؟ جون خودم دلت واس لحظه هایی که تو دلت و نفسش به نفست بنده هم تنگ میشه
مامان و بابا
پاسخ
دوست من اینقد توپولو شدم که نشستن واسه م سخت شده اااااااااااااای گفتی عزیزم ، همین الآنش دلم واسه اون موقع تنگ شده
helen
9 دی 92 10:45
سلام عزيز دلمببخشيد اينروزا كم سر ميزنم خودت كه ميدوني دركير امتحان هستموا ا اي خدا كم موند تا تولد نفس جو و نمامان ي حسابي مراقب خود باشا؛اي جو و نم دخترمون دختر زمستو و و نه
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم ، میبخشمت گلم شما امتحان هاتو خوب بدی واسه ما بهترین هدیه ست خانومی ممنوووون دوست من ، شما هم مواظب خودتون باشین
helen
9 دی 92 10:48
خانومي رفتي سو نو نفسي در جه حاله؟؟؟كي مياد ايشالا
مامان و بابا
پاسخ
آره رفتم عزیزم ، نفسی عالیه عالی
helen
9 دی 92 10:57
تو مطلب باييني كلي حس مادرونه موج ميزد؛عزيز دلم ايشالا ذخترت سالم به دنيا مياد و درداش برات شيرين ميشه؛تجربشو نداشتم؛ولي از خيليا شنيدم صداي كريه ي بجه بعد زايمان آب رو آتيش درد زايمانه عزيز دلم قوي باش جيزي تا بوسيدن باهاي فرشتت نمونده
مامان و بابا
پاسخ
مرسییییییییییی عزیزم خوشحالم که دخترم خاله خوبی مث شما داره
مامان فرخنده
9 دی 92 11:09
نگران نباش وقتش كه برسه خود نفس جون مياد بغلت به وقتهاي كه دكترها ميگند زياد اطمينان نكن راستي ديشب با مليسا اومدم به وبت سر زدم تا صفحه ات باز شد مليسا براي اولين بار گفت خرش خرش(خرس خرس) از اون خرسها خيلي خوشش اومد من هم خوشحال كه بچه ام يه كلمه جديد ياد گرفته هي بهش نشون ميدادم ميگفتم چيه ميگفت خرش خرش خلاصه خيلي خوشحال شدممممممممم
مامان و بابا
پاسخ
تا حالا 4 تا تاریخ بهم دادن الهی قربون ملیسای نازم برم منم خیلیییییییییییییی خوشحال شدم
جمیله
9 دی 92 16:58
سلام هروقت بودی ی چت بفرس حرف بزنیم دوستم
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم ، حتما