هلیا جون ، نفس مامان و باباهلیا جون ، نفس مامان و بابا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

***هلیا جون ، نفس مامان و بابا***

پیشرفت های هلیا خانومی

1392/11/30 19:38
نویسنده : مامان و بابا
306 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسلم ، سلام عزیزم دلم .

دختر خوشگل مامان ، الهی قربونت برم که وقتی مامانی ذوقش میگیره همه چی صدات میکنه ، جوجه من ، قندکم ،عروسکم ، فرشه من عشقم ،...

به قول همسایه مون آلبالوی من ! نمیدونم روی چه صیغه ای پسرش رو آلبالو صدا میزنه .

مامانی دورت بگرده که روز به روز داری بزرگتر میشی

امشب سایز پوشکت رو عوض کردم مامان . دیگه بدو تولد جواب نمیداد .

2شب پیش وقتی بابایی داشت با شما حرف میزد واسه اولین بار به زبون خودت جواب بابایی رو دادی مامانم

چند روزه که نسبت به رنگ ها واکنش نشون میدی مامانی ، ولی فرصت نشد واسه ت بنویسم .

استیکر نواری اتاقت رو خیلی دوست داری ، وقی میذارمت روی تختت واسه شون میخندی .

 


فرفره های اتاقت رو هم میبینی ولی مث استیکر بهشون توجه نمیکنی شاید هنوز زوده که این فاصله رو ببینی دخترم .



غیر از خنده های غیر ارادی که توی خواب داری ، وقتی باهات حرف میزنم ، لطف می کنی و یه لبخند زورکی به مامان میزنی . که البته همونم واسه اینکه مامانی بخوردت کافیه گلم .

الآن دو شبه که خواب رو از چشای من و بابایی گرفتی .

دیشب که تا صبح بیدار بودی و صبح ساعت 7:30 بابایی شما رو گرفت و دیگه نمیدونم کی خوابیدی ، چون من غش کرده بودم . بعداز ظهر که بابا از سر کار برگشت گفتش ساعت 8 گذاشتت پیش من .

شب قبلش هم ساعت 3 خوابیدی .

خدا بخیر کنه امشب رو چون الآن خوابیدی و هرکاری میکنم قصد بیدار شدن نداری!!!

عشقک مامان وقتی توی خواب اینجوری میخندی دوست دارم بخورمت .

 

 

.: هلیا جون ، نفس مامان و بابا تا این لحظه ، 22 روز و 9 ساعت و 17 دقیقه و 30 ثانیه سن دارد :.

 

دستای کوچولوتو بگردم که شبیه مامانه ( قابل توجه بابایی!!!!!!!!!!! )

 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان دیبا
30 بهمن 92 22:19
ای حااااااااااانم . چه ناخن های کشیده ی ناااااااازی داره . چه خنده ی دلبرانه ایی این فرشته کوچولو داره
مامان و بابا
پاسخ
ناخن هاش به خودم رفته مامانی مارو کشته با این خنده هاش ، ولی عزیزم عکس از جیغ جیغاش نذاشتم ، اینجوری نیگاش نکن ، فلفلیه واسه خودش
مامان خانمی
1 اسفند 92 12:30
به به به چه خنده های شیرنی داره هلیا جونی وای خدایا کی محمد سجاد من دنیا میاد پس
مامان و بابا
پاسخ
محمد سجادجونی هم به دنیا میاد مامانی ، فعلا باید منتظر باشی ، چه انتظار شیرینی
آتــریـسـا جـون
1 اسفند 92 13:04
ای جون انقدر دوست دارم نی نیا تو خواب میخندن بامزه میشن هلیا جون امیدوارم هیچ وقت خواب بدی نبینی و همیشه خنده رو لبات باشه و دلت عین یه فرشته پاک باشه
مامان و بابا
پاسخ
ممنون خاله جوووووووووووووونی ، ان شاا...
helen
1 اسفند 92 14:02
من قررررررررررررررربون این خندهاش بشم الهی
مامان و بابا
پاسخ
خدا نکنه هلن جوووووووووووووونم
helen
1 اسفند 92 14:03
عجب اتاق رنگی رنگیی
مامان و بابا
پاسخ
قابل شما رو نداره عزیییییییییییزم
helen
1 اسفند 92 14:03
آآآآآآآآآآآآآآآآآپم
مامان و بابا
پاسخ
الآن میام گلم
هدی (مامان نی نی)
1 اسفند 92 18:00
ماشالا عزیزم چه ناز خندیده.خوش به حالت مامان جون.کاش این یه ماه و نیمم زودتر بگذره منم گل پسرمو بغل کنم.
مامان و بابا
پاسخ
میگذره عزیزم ، هلیا رو اینطوری نبین گلم وقتی به جیغ میذاره دیدنی تر میشه
mamane iliyan
1 اسفند 92 20:47
وای من قربون خنده های نازت برم شیرینم، مامان و بابارو اذیت نکن اخه وروجن، بذار مامان بخوایه شیر بیاد تو بخورو دونده بشی قوی بشه اخه مامان جونم سعی کن کنار خودت بخوابونیش، اخه دکتر ایلیان میگفت که پیش خودت بذار بخوابه که بوی تو واسش اشنا باشه و با بوی تو خوابش بگیره، میگفت اینجوری احساس ارامش بهتری بهش دست میدهف واسه همین ایلیان رو الانا همش پیش خودم رو تخت میخوابونم قربون نفس جونم برم قربون موهات، مامانی راستی الانا سرده پاهاشو لخت نکن، شلوارشو پاش کن اخهههههههههههههههه راستی خودت چطوری؟ درد بخیه اینا نداری؟ سزارین اونجوری که بود سخته؟ چرا ننوشتی روز زایمانت چجوری بود؟ فدات شم مراقب خودت باش که مثل من نشی و زود خوب شی خودتم قشنگ بپوشون
مامان و بابا
پاسخ
قربونت برم دوست من که اینقده مهربونیکنار خودم میخوابونمش ولی با یه کوچولو فاصله ، آخه باباش میگه میفتی روی دخملی خفه ش میکنی . الآن چند شبه حسابی اذیت میکنه ، همون طور که گفتی میذارمش روی سینه م بعد که خوابش برد میذارمش سرجاش . دل پیچه خیلی اذیتش میکنه . خونه مون اینقده گرمه که نگو مامانی خودم بهترم ، ولی از صبح دردام شروع شده ، همسری الآن رفت واسه م مسکن بگیره . زیر نافم خیلی درد میکنه ، خودم هم نمیتونم دست بزنم ، دکترم میگفت رحم داره جمع میشه بخیه هامو کشیدم دردی نداشتم . اگه هلیا خانومی بذاره همین روزا مینویسم چه گذشت بهمون ممنون عزیییزم ، قربونت برم که به فکر من و هلیا هستی ایلیان جونمو ببوس
سمیرا
2 اسفند 92 10:40
ای جوووووووونم خوشگل خانمی چه ناز میخنده مامانی خدا فرشته کوچولوتو حفظش کنه ایشالا همیشه لباش خندون باشه این هلیا خانم خوشگل
مامان و بابا
پاسخ
مرسییییییییییییی سمیرا جونم ، ایشاا... نی نی گلی مون صحیح و سالم به دنیا بیاد
مامان امیر ارسلان
2 اسفند 92 11:19
چه فرشته ی نازی شده عزیزززززم
مامان و بابا
پاسخ
مرسیییییییییییییییی خاله جووووووون
مامان مهرگان
2 اسفند 92 17:15
سلام تولد دختر گلتون مبارک زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه ایشاا... دختر منم نوزادیش خیلی شبیه دختر شما بودچ خدا حفظش کنه به ما هم سر بزنید خوشحال میشم
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم ، ممنون مامانی ان شاا... مهرگان جونم هم ماشاا...خیلی نازه ، خدا واسه تون حفظش کنه ، حتما عزیزم
♥مامان متین جون♥
4 اسفند 92 3:59
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااااااااام سلاااااااااااااااااااام سلااااااااااااااام سلاااااااااام سلاااااام سلاااام سلاام سلام .♥ .♥ ..♥ ...♥ ....♥ .....♥ آپم خوشحالم میکنی اگه بیای و نظر بدی ......♥......................♥...♥ ..........♥.............♥............♥ ..............♥.....♥...................♥ ...................♥.....................♥ ................♥......♥..............♥ ..............♥.............♥....♥ .............♥ ...........♥ منتظرتم .........♥ ......♥ ....♥خوشحالم کن ..♥ .♥ ثواب داره ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ دخمل ناز رو ببین.ماشالا چه بزرگ شده...عززززززززززززززییییییییییییییییییییییززززززززززززززززززززم...همین روزاس براش خواستگاربیادا
مامان و بابا
پاسخ
سلام عزیزم ، حتما میام دخترم قصد ازدواج نداره میخواد ادامه تحصیل بده
مامان کوثری
4 اسفند 92 5:59
طراحی و چاپ تقویم سال1393 با عکس اختصاصی کودک شما طراحی و چاپ انواع تگ هفت سین و کلاه عیدانه و بنر عید طراحی و چاپ کارت پستال های عید نوروز با عکس کودک طراحی و چاپ انواع تم های تولد با طراحی های متفاوت temparti.ir http://tempari.blogfa.com تقویم های تم دار تنوع زیادی در وب هست حتما از طرح ها و نمونه کارهای ما دیدن کنید
مامان ایلیان
4 اسفند 92 14:23
ای جانم پس دل پیچه ی نانازمم شروع شد؟ گفتیم خدا رو شکر این یکی دیگه شیتم درد نداره من بمی
مامان و بابا
پاسخ
اواااااااااااااااااااااا چرا اینجوری شد!!!!!!!! مامانی نظرتو خوندم یه صفحه هم جواب دادم ولی نمیدونم چرا اینجوری شد
مامان دلنیا
5 اسفند 92 17:19
فدای خنده هات عزیزدلم .دستای کوچولوشو ای جووووووووونم .الهی من فداشون بشم که ماشالله اینقد ناااااااازن.اره هلیا جونم شبا رو بیدار می مونی خاله .؟فدات بشم شبا رو لالاکن تا مامانی واسه روز انرزی داشته باشه باهات بازی کنه .هر چند مامانا اگه نی نی ها شب وروز بیدار باشن بازم با تمام وجود به نی نی هاشون میرسن.هلیا جونم وببوس مامانی مواظب خودتون باشین.
مامان و بابا
پاسخ
خدا نکنه خاله جونشبا خیلی اذیت میکنه خاله جوووون نمیذاره ما بخوابیم راست میگی گلم با اینکه شبا زیاد نمیخوابم نمیدونم روزا این انرژی رو از کجا میارم خدا خودش کمکمون میکنه
مامان خانمی
5 اسفند 92 19:13
بازم عکس بزار دیگه مامان جون ما دلمون تنگ هلیا خانم شد
مامان و بابا
پاسخ
حتما عزیزم ، به زودی ولی هلیا خانوم اینقده دل پیچه داره خندیدن یادش رفته
نوشین
6 اسفند 92 16:37
قربونه این دختر خوشکل که انقدر ناز میخنده اتاقش چقدر نازه فرفرهای اتاقشو عزیزم
مامان و بابا
پاسخ
خدا نکنه عزییییییزماتاقش کلی فرفره داره خاله جون ، ولی حیف که هلیا خانومی هنوز رنگارو نمیبینه آخه شنیدم توی این سن فقط سیاه و سفید رو می بینن