مراقبت دخملی
دختر ناز مامان و بابا
امروز صبح من و بابایی و شما رفتیم مرکز بهداشت واسه مراقبت 42 روزگی شما ، البته با یه روز تاخیر
عزیز دلم 900گرم اضافه کرده بودی و حالا وزنت شده بود 4500گرم . بگو ماشاا...
قدت هم 52 سانت .
بعد از اون هم رفتیم خونه مادر جونشون که طی یک خرابکاری شما بعد نهار زودی اومدیم خونه.
امشب تولد دو سالگی مرتضی علی ( پسر عمه هلیا جونی ) دعوتیم خدا کنه بابایی ما رو ببره آخه میگه شلوغه و دخملی اذیت میشه . حوصله م سر رفته خب
اینم عکس 40 روزگی هلیا جون ، عشق کوچولوی خونه مون
هلیا جون ، نفس مامان و بابا تا این لحظه ، 1 ماه و 9 روز و 12 ساعت و 39 دقیقه و 44 ثانیه سن دارد
.: هلیا جون ، نفس مامان و بابا تا این لحظه ، 1 ماه و 12 روز و 3 ساعت و 53 دقیقه و 12 ثانیه سن دارد
دخترم این عکس واسه وقتیه که از خونه مادر جونشون اومدیم و مجبور شدم همه لباس هات رو عوض کنم .
ببین چه جوری میخندی، فدای اون خنده ت که خودت میدونی خرابکاری چیه و چیکار کردی
راستی مامانی با اینکه زود به زود ناخونات رو کوتاه می کنم ، ببین با صورتت چیکار کردی . تازه دیشب ناخونات رو کوتاه کردم .