فقط قدر خودش را نمیداند !!!
عسل مامان ، الهی مامان دورت بگرده، مامانی همیشه از اینکه یه خانوم بوده احساس خوشبختی میکرده و میکنه
قند عسلم الآن هم از اینکه نی نی ای با منه و داریم با هم نفس می کشیم یه دختر ناز هم جنس خودمه خیلی خوشحالم ، عزیز دلم میخوام تو هم از اینکه یه دختری و قراره در آینده مامان بشی به خود ببالی و افتخار کنی
شیرین مامان ، تو قادر به انجام کارایی هستی که قوی ترین پسرهاهم نمیتونن اون کارهارو انجام بدن
امشب یه متنی رو یکی از دوستام به ایمیلم فرستاده بود ، خیلی خوشم اومد .
خواستم واسه شما دختر نازم هم بذارم تا بدونی خدا چقد ما خانوما رو دوست داره
نفسم به داشتنت افتخار میکنم مامانی ،
من و بابایی همیشه برات دعا میکنیم که وقتی بدنیا اومدی و بزرگ شدی و واسه خودت خانومی شدی موفق باشی و همیشه صحیح و سالم
ان شاا...
" از هنگامي که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز ميگذشت.
فرشتهاي ظاهر شد و گفت: "چرا اين همه وقت صرف اين يکي ميفرماييد؟
خداوند پاسخ داد...
دستور کار او را ديدهاي؟!
بايد دويست قطعه متحرک داشته باشد، که همگي قابل جايگزيني باشند.
بايد بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذاي شب مانده کار کند!!!
دامني داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتي از جايش
بلند شد ناپديد شود.
بوسهاي داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوي خراشيده گرفته تا قلب
شکسته، درمان کند.
فرشته سعي کرد جلوي خدا را بگيرد...
اين همه کار براي يک روز خيلي زياد است. باشد فردا تمامش بفرماييد.
خداوند گفت...
نمي شود!!
چيزي نمانده تا کار خلقت اين مخلوقي را که اين همه به من نزديک است، تمام کنم!!!
از اين پس ميتواند هنگام بيماري، خودش را درمان کند، يک خانواده را با يک
قرص نان سير کند و يک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگيرد!!!
فرشته نزديک شد و به زن دست زد.
اما خداوندا، او را چقدر نرم آفريدي!!!
بله نرم است، اما او را سخت هم آفريدهام!!!
تصورش را هم نميتواني بکني که تا چه حد ميتواند تحمل کند و زحمت بکشد!!!
فرشته پرسيد...
"فکر هم ميتواند بکند؟؟؟!!!
خداوند پاسخ داد...
نه تنها فکر ميکند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد!!!
آنگاه فرشته متوجه چيزي شد و به گونه زن دست زد.
فرشته پرسيد...
اشک ديگر براي چيست؟!
خداوند گفت...
اشک وسيلهاي است براي ابراز شادي، اندوه، درد، نااميدي، تنهايي، سوگ و غرورش!
فرشته متاثر شد...
شما فکر همه چيز را کردهايد، چون زنها واقعا حيرت انگيزند."
زنها قدرتي دارند که مردان را متحير ميکنند!
همواره بچهها را به دندان ميکشند!
سختيها را بهتر تحمل ميکنند!
بار زندگي را به دوش ميکشند!
ولي شادي، عشق و لذت به فضاي خانه ميپراکنند!
وقتي خوشحالند گريه ميکنند!
براي آنچه باور دارند ميجنگند!
در مقابل بيعدالتي ميايستند!
وقتي مطمئناند راه حل ديگري وجود دارد، نه را نميپذيرند!
بدون قيد و شرط دوست ميدارند!
وقتي بچههايشان به موفقيتي دست پيدا ميکنند گريه ميکنند!
وقتي ميبينند همه از پا افتادهاند، قوي و پابرجا ميمانند!
آنها ميرانند، ميپرند، راه ميروند، ميدوند که نشانتان بدهند چقدر
برايشان مهم هستيد!
قلب زن است که جهان را به چرخش در ميآورد!
زنها در هر اندازه و رنگ و شکلي موجودند و ميدانند که بغل کردن
و بوسيدن ميتواند هر دل شکستهاي را التيام بخشد!
کار زنها بيش از بچه به دنيا آوردن است!!!
آنها شادي و اميد به ارمغان ميآورند. آنها شفقت و فکر نو ميبخشند!
زنها چيزهاي زيادي براي گفتن و براي بخشيدن دارند!
خداوند گفت: اين مخلوق عظيم فقط يک عيب دارد!!!
فرشته پرسيد: چه عيبي؟!
خداوند گفت:...
قدر خودش را نمي داند!!!"